روایت لحظه به لحظه‌ یک شاهد عینی از حج خونین

به برترین خبرنامه تخصصی ویلا و سازه خوش آمدید.

روایت لحظه به لحظه‌ یک شاهد عینی از حج خونین

۷۹۴ بازديد ۰ ۰ ۰ نظر

روایت لحظه به لحظه‌ یک شاهد عینی از حج خونین https://myirannews.ir/عمومی/روایت-لحظه-به-لحظه‌-یک-شاهد-عینی-از-حج-خ/ https://myirannews.ir/عمومی/روایت-لحظه-به-لحظه‌-یک-شاهد-عینی-از-حج-خ/#respond اخبار ایران من Sun, 01 Aug 2021 01:47:48 0000 عمومی https://myirannews.ir/عمومی/روایت-لحظه-به-لحظه‌-یک-شاهد-عینی-از-حج-خ/ در 30 آگوست 1987 ، مبارزات آزادیبخش در مکه توسط دولت سعودی به خاک سپرده شد و در این بین ، تعدادی از حجاج ایرانی کشته شده اند. به گزارش اخبار ایران من ، به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، روزنامه جمهوری اسلامی داستان یکی از شاهدان عینی را در 10 سپتامبر 1987 …

در 30 آگوست 1987 ، مبارزات آزادیبخش در مکه توسط دولت سعودی به خاک سپرده شد و در این بین ، تعدادی از حجاج ایرانی کشته شده اند.

به گزارش اخبار ایران من ، به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، روزنامه جمهوری اسلامی داستان یکی از شاهدان عینی را در 10 سپتامبر 1987 در مراسم تشییع پیکر 40 خونین جمعه در مکه منتشر کرد. راوی موارد زیر را نوشت: راهپیمایی مکرر کماندوهای مسلح و همچنین آژیرهای مداوم و ناراحت کننده خودروهای پلیس در مسجدالحرام ، نقاشی شده غربی و عمدتاً آمریکایی ، مرا به یاد خلبانان سپاه ابرهه می اندازد. خط از بین بردن کلمه لا اله الا الله را در ذهن من زنده می کند. من تعجب می کنم ، آیا او قصد دارد به ارتش اسرائیل که مملو از سلاح است حمله کند؟ و قدرت خود را نشان دهند؟

توحیدیان را مشاهده خواهید کرد که گروهی در حال راهپیمایی با پلاکاردهایی با عنوان “الموت لامریکا” ، “الموت لاسرائیل” و تصاویری از امام هستند که از هر طرف “الله اکبر و لااله الله” را فریاد می زنند و در ابتدای راهپیمایی وارد معبد می شوند.

چند زائر با لباس قرمز در مراسم ، ادای احترام خاصی کردند و با کشیدن یک خط مستمر از میدان معابده تا پل حاجون در دو طرف جاده ، مراسم را آماده کردند. برخی از مردم با پوشیدن روپوش سبز با عبارت “ثقه الحجج” در حج ، با گریه های بی گناه حجاج ، گردن حجاج را با قطره های آب سرد تازه می کنند و عطش ایران یا – بازدیدکنندگان ایرانی را به یاد آنها سیراب می کنند. استاد. ، حسین علیه السلام

شادی یافتن لذت خداوند در اعلام برائت از سوی مشرکان ، گرمای جو را ذوب می کند ، از پل باشکوه و عظمت دین توحیدی آشکار است ، و هیجان انگیز ، در پشت ساختمانها و ساختمانهای دولتی که با شهروندان عربستان سعودی و گاهی اوقات در کنار او قرار گرفته است. همچنین در دوربین های ویدئویی ظاهر می شود.

در ادامه مسیر ، با ورود افراد به مسجد جن ، سردرگمی ایجاد می شود.

در همین حال ، من در کنار پلیس ایستاده ام و منتظر هستم تا پلیس جمعیت زیادی را باز کند ، که حتی پس از پایان تظاهرات سال گذشته باید متفرق شوند ، اما برخلاف انتظار ، با نزدیک شدن خط مقدم اعتراض ، ناگهان چوب خود را بلند کردند. می چسباند و آنها را بر روی مردم پایین می آورد.

هیچ کس انتظار چنین چیزهایی را ندارد. در ابتدا فکر کردم ممکن است مانند سالهای گذشته یک جنگ موقت باشد ، اما حمله گروهی از افسران پلیس که در نزدیکی چهارراه زندگی می کنند ، که توسط همان افسر پلیس بی سیم نامیده می شود ، اوضاع را بدتر می کند. از آنجا که هیچ کس آماده مبارزه با پلیس نیست ، ناگزیر ، حتی اگر اکثر مردم از پلیس اطلاع ندارند ، مردم سعی می کنند عقب نشینی کنند. فریاد خدای متعال در آسمان بالای حرم خدای متعال شنیده می شود و در میان فریاد خدای متعال ، این صدا به گوش می رسد.

به دلیل عدم آمادگی مردم و عدم قطعیت خروج چین ، هیچ کس قدرت تصمیم گیری ندارد و گاهی اوقات نظرات کسانی که فریاد می زنند متفاوت است … در این بین ، یک تراژدی غم انگیز آغاز می شود.

اپراتورهای عربستان سعودی که قبلاً مجهز به یک کامیون چند خودرو در مقابل مسجد جن هستند ، شروع به پرتاب سنگ های بزرگ ، چوب ، فلز ، کولر گازی و سایر تجهیزات سنگین بر روی واحد دفاع شخصی کردند. اکنون مشهور است که هدف آنها متفرق ساختن توده ها با ایجاد وحشت در آنها نیست ، بلکه انجام آنها به شیوه ای خطرناک است. به دلیل سنگ تمام پرتاب شده از کف طبقه ششم ، به دلیل جرم وصف ناپذیر ، سه یا چهار نفر به شدت مجروح یا حتی کشته شدند.

فساد پلیس بدون خون بر هر کسی که فرود می آید فوران می کند و گروه ها را سفید می کند و آنها را در خون غوطه ور می کند.

در دقایق اولیه صورت قدس روی زمین افتاد و مورد اصابت پلیس قرار گرفت. فشار جمعیت ما را به سمت راست جاده که خواهران هستند هل داد. دیری نگذشت که پلیس سعودی حمله کرد و صدای تیراندازی شنیده شد و افراد با خون سفید خود به سرشان شلیک کردند. آنها تیری در سر من حرکت می کنند!

در همین حال ، ناگهان دیدم پلیس وحشی در سمت چپ جاده برادران را عقب می راند ، اما حتی با وجود گلوله های سنگین پلیس خطرناک سعودی در سمت راست جاده ، جمعیت زیادی نمی توانند حرکت کنند ، اما بیشتر و بیشتر. استرس و احتقان به حدی شدید است که تنفس دشوار است ، اطرافیانم که اغلب سالمند یا سالخورده هستند ، به دلیل استرس شدید و مشکل در تنفس صورتشان کبود می شود و می توانند صحبت کنند. من شوکه شدم و وقتی دیدم جلوی جمعیت رفته است اما هیچکس حرکت نمی کند ، فکر کردم آنها وسط خیابان و جلوی مردم سدی قرار داده اند.

من به سختی از جمع کنار رفتم تا با کمک چند برادر سدی را که فکر می کردیم بشکنم و چندین نفر را به دست پلیس عربستان کشتم ، که مردم را با چوب کتک می زدند و ضعیف آنها را می زدند. اما وقتی جلوی انبوه جوک ها می ایستم ، صحنه ای بسیار غم انگیز را می بینم که در آن کلمات من توصیف می کند که این تجربه چقدر جدی و عمیق بوده است.

بسیاری از خواهران ، به ویژه زنان مسن را می بینم که شلوغ و محصور در مقابل جمعیت هستند ، افراد محقر تمام عمر خود را می دهند ، و خواهران بلند ، شاید فقط نفس خود را به پایان می رسانند ، فقط در زمان ظلم و ستم ، گریه می کنند و برخی نیز برای کمک دراز می کنند.

ما بلافاصله سعی کردیم آنها را با کمک برادران دیگر از جمع خارج کنیم ، اما چندین بار موفق نشدند. در سمت راست جاده ، برخی از جانبازان در همان دقیقه اول از روی چرخ افتادند و عصای وحشیانه پلیس روی سر آنها افتاد. برخی از افراد سخت تلاش می کنند تا مجروح را پس گرفته یا خالکوبی های او را بردارند. صدای گلوله لحظه ای قطع نشد و در حالی که سعی می کردم افراد مسن و معلول را راهنمایی کنم ، یک زن مسن را دیدم که خون از سرش جاری بود و نیمی از صورتش پر از خون بود و راه را روی پیراهنش باز می کرد. . من به کمک او می روم ، اما قبل از انجام هر کاری ، او جمله ای را به من می گوید که افزایش ایمان و شجاعت شیرهای اسلامی است. این زندگی زنان است ، اما آنها با اطمینان می گویند ، من بر نمی گردم ، جوانان ما کشته می شوند ، کجا می روم!

نیروهای پلیس با تجمع اعتراضی روز جمعه ، صدها نفر از معترضان را با کامیون از بین بردند. همچنین به این معنی است که حیاط معبد به مردم حمله کرده و آنها را به پایین رانده است. بقیه مردم از هر دو طرف محاصره شده اند ، هیچ راهی برای خروج وجود ندارد ، همه درهای خانه ها بسته است ، اما همه شهروندان از پشت پنجره ها پلیس عربستان را زیر نظر دارند.

هوا کاملاً سیاه است و اجساد زیادی روی زمین افتاده است. اکنون که مردم از هر طرف محاصره شده اند ، پلیس عربستان سعودی از مردم می خواهد تا بنشینند و جمعیت نشسته اند و در فکر پایان جنایات وحشتناک خود هستند.

وقتی همه نشسته بودند ، او ناگهان برای استنشاق مردم شتافت. در مناطق شلوغ و منزوی ، تعداد کمی کشته یا خفه می شوند ، در این مناطق دشوار ، ناگهان در خانه های اردنی و فلسطینی به روی عموم باز می شود. بیشتر خواهران و مجروحان وارد خانه شدند ، اما وقتی پلیس متوجه شد که ایرانیان داخل خانه هستند ، برق را قطع کردند ، به طوری که گرمای شدید و تاریکی باعث مشکلات زیادی شد.

پلیس به تعهد خود ادامه می دهد و یک شهید یا مجروح دیگر ایجاد می کند ، در پشت پلیس ، بسیاری از محافظان و سارقان در حالی که لباس غیرنظامی پوشیده اند با هیزم و سنگ به مردم حمله می کنند.

این نبرد تا چند دقیقه قبل از نماز عشا ادامه داشت ، هنگامی که اعتراضات مغولان و آمریکا با مجروح شدن و دستگیری ، تشکر از یکدیگر و دست دادن و در آغوش گرفتن یکدیگر پایان یافت ، زیرا خیابان پر از خون بود. بقایای بقایای انسان ، چادرهای آغشته به خون و اجساد سفید کشته ها و زخمی ها ، در حالی که در گوشه سارقان و پلیس به ضرب و شتم بازماندگان ایرانی ادامه می دهند.

این محل غم و اندوه است ، اجساد پاک و خالص عزیزانی که کشته شده اند و ادعا می کنند کلید کعبه هستند تا کارهای مذهبی خود را در توجیه بت پرستان در خیابان و خونریزی انجام دهند. ، اما آرامش و سکوت آنها فریادی ابدی در گوش همه عزم و اراده خواهد بود!

یک ساعت از معبد خدا ، من در راه مسجد مقدس به میدان معبد هستم.

از پل حجون به بعد ، به استثنای اجساد و مجروحان ، محل دست نخورده باقی می ماند ، کفش ها و چادرهای آغشته به خون ، قمقمه های شکسته ، زباله ها ، بطری های شکسته کل خیابان را پوشانده است.

خون ریخته شده بر روی درها و دیوارها و نقاشی های کف نمایانگر عمق پرونده آل سعود است. زیر چتر سیاه شب ، با خودم فکر می کنم ، خدایا ، آیا این میدان جنگ است یا مکانی از حرم خدا در نزدیکی خانه های شما؟ آیا این راه مکه است؟ یا کشتارگاه من؟

امسال ، كافي نبود كه حجاج گوسفندان را در راه خدا بكشند ، زيرا آنها خود را نجات دادند تا همديگر را دوست داشته باشند و خود را وقف خدا به جاي هودي كنند.

امسال کعبه به جای عطر با خون شسته شد و بیدار شد. امیدوارم خداوند انتقام خون مهمانانش را بگیرد. »

انتهای پیام

https://myirannews.ir/عمومی/روایت-لحظه-به-لحظه‌-یک-شاهد-عینی-از-حج-خ/feed/ 0

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.