طنز؛ سلاح آنانکه قدرتی برای تغییر ندارند

علاوه بر این ، شوخ طبعی ابزاری برای کسانی است که ابزار و قدرت تغییر ندارند و تنها ابزار تغییر آنها استفاده از شوخی های متنوع از شعر ، نثر ، کاریکاتور ، نقاشی و موارد دیگر است. از طرف دیگر ، شوخ طبعی ، اشتباهات ، نقاط ضعف ، مشکلات ، نگرش ها ، انتقادات و موارد دیگر را نشان می دهد. به همین دلیل است که می توان گفت طنز شکلی از چندین نوشته است.
داستان های خنده دار در تمام دنیا از جمله ایران سابقه طولانی دارد. عبید زاکانی فقط یک نمونه از شاعرانی است که شعر معروف آنها در این زمینه زبانزد خاص و عام است. داستان های خنده دار ، برخلاف سایر سبک های شعر ، فانتزی یا خیالی نیستند. نه اینکه نمی تواند باشد ، به ندرت به نظر می رسد که باشد. یكی از دلایل این روش سخت گیرانه وی در ایجاد مشكلات اقتصادی ، سیاسی و … است. به همین دلیل آنها بسیار سخت می جنگند. نمونه هایی از این مجموعه عبارتند از:

دیدم کتابی آویزان است

با مرگ او ، ملت از هر لحاظ بی فایده شدند

کاش از بدو وجودم دنیا را ندیده بودم

تا آنجا که من می بینم هر شیطانی در همه جا نوشته شده است

داستان های طنز شعر خنده دار هستند به شکلی که در صدای سنجور منعکس می شود ، غزل ، در بیشتر موارد ، اوج عشق و علاقه و مهربانی و پرواز به تخیل است. اما شعرهای خنده دار پایان رنج و انتقاد و تظاهرات است. اگر در یک غزل ، روح شعری جادویی ، خنده دار شود ، روح مانند یک فنر تحت فشار قرار می گیرد ، هر کسی که منفجر شود. در عوض ، شعر طنز ، مانند سایر اشکال طنز ، شیوه منحصر به فردی برای بیان مشکلات سیاسی و فرهنگی و آشکار کردن واقعیت های مردم به روشی توهین آمیز و تحقیرآمیز با قصد تفکر و آگاهی و تلاش برای تغییر و تغییر است.
لطیفه ساختاری سنتی است و می تواند پایه های ایده ها و شوخی ها ، تمسخر ، انتقاد ، تمسخر و تمسخر و موارد دیگر را متزلزل کند و برخی را از بین ببرد و تغییر دهد. این قدرت در اشکال دیگر نوشتن چندان مشهود نیست. به همین دلیل ، خواندن یک شوخی مستلزم درک معنای آن است و فکر می کنید که می فهمید. خواندن جوک بدون درک معنای آن سرگرم کننده و سنتی نیست ، بلکه فقط دانستن نحوه نوشتن است.

* گروه “کتاب بازی” توسط حسن بشیر ، استاد دانشگاه امام صادق (ع) توسط انتشارات لوگوس منتشر شده است. این کنفرانس با موضوع کتابها و کتابهای درسی به زبان طنز پرداخته است. نمونه شعرهای این کتاب را می توانید در زیر بخوانید:

او یک کتاب آجیل خونین خورد
خوانندگان هم کجا هستند

من سالهاست که کسی را ندیده ام
ببخشید ، یکبار هم نیست

در این گوشه انبار ، من تنها بودم
و مصیبت به من رسیده است ، سطل آشغال

من در این شرایط متقاعد شدم
من نمی توانم خواننده را ملاقات کنم

مگر اینکه بی سواد باشند
حالا با من تماس بگیر

من اطمینان داشتم که سایت من اشتباه است
و مرگ کامل ، بهتر از تکرار

* منتشر شده در خبرگزاری آنلاین