خسرو سینایی؛ راهبرِ فانوس به دست https://myirannews.ir/عمومی/خسرو-سینایی؛-راهبرِ-فانوس-به-دست/ https://myirannews.ir/عمومی/خسرو-سینایی؛-راهبرِ-فانوس-به-دست/#respond اخبار ایران من Tue, 30 Mar 2021 16:43:40 0000 عمومی https://myirannews.ir/عمومی/خسرو-سینایی؛-راهبرِ-فانوس-به-دست/ “او یکی از صادق ترین ، با احترام ترین ، با شرافت ترین و عمیق ترین افرادی بود که من شناختم. او یکی از با شکوه ترین افرادی بود که ایران دیده است. راه را به او نشان دهید.” او یک رهبر بود. ” به گزارش اخبار ایران من ، مهرداد اسکویی ، فیلمساز و …
“او یکی از صادق ترین ، با احترام ترین ، با شرافت ترین و عمیق ترین افرادی بود که من شناختم. او یکی از با شکوه ترین افرادی بود که ایران دیده است. راه را به او نشان دهید.” او یک رهبر بود. ”
به گزارش اخبار ایران من ، مهرداد اسکویی ، فیلمساز و عکاس ، در این نامه مشرق او درباره خسرو سینایی نوشت: “روز اول که با او آشنا شدم ، در کلاس بودم. آنجا بود که عاشق شعر ، موسیقی ، فیلم و وطنش ، ایران شدم. آن روز شاگرد او شدم و تا آن روز دانشجو ماندم. افراد کمی از دنیای دانشگاهی ، کلاس ها و دانشگاه ها با من بوده اند ، آنها معلمان من بوده اند و من تا آخر عمر بدهکار بوده ام. او یکی از آنها بود ؛ خسرو سینایی.
از او دوست داشتم دنیا را دوست داشته باشم ، فیلم ها را یاد گرفتم ، موسیقی را دوست داشتم و موسیقی را به درستی گوش می دادم و شعر را می آموختم – که عشق قدیمی او تا زمان مرگ بود – و یاد گرفتم شعر را بشناسم. او از سینما به سینما به شعر رفت. او شعرهای عاشقانه گفت ، او در مورد زندگی صحبت کرد ، در مورد زمان با مردم و کشورش صحبت کرد ، و با همه اینها به استقبال مرگ رفت.
وی گفت: “من این ویدئو را خیلی دوست دارم ، می خواهم” قطارهای زمستانی “را بسازم ، اما ساخت فیلم غیرممكن است.” با داشتن یکی دو شعر از کتاب “اتاق صورتی” ، علاقه مند شدم که با او پروژه ای را شروع کنم و شعرهای او را بخوانم و کتاب شنیدنی “یادگاری” آخرین خاطره او برای ما از شعرها ، تجربیات ، سخنانش و آهنگ های او
و من در آغاز یکی از شعرهای او “در پرتو ماه” در همان کتاب “اتاق صورتی” شگفت زده شدم:
من هیچ شکایتی ندارم
شما از این باهوش تر بودید
زندگی عاشقانه
خیلی دوستش داشتم
باهوش باش
این قطعه کوچک در ابتدای این شعر مرا به آتش کشید. او عمق تجربه خود را نشان داد. عمق عمیق تجربه او. همه ما با هم بودیم که تصمیم گرفتیم کتاب صوتی “یادگاری” را با دو کلمه بخوانیم ، او تصحیح می کند ، شعرهای او ترانه های او هستند و او به من می گوید کجا بخوانم ، کجا نباید بخوانم و چگونه بخوانم.
و از شنیدن شعرهایش متنفرم و هر وقت آن را می شنوم چیز جدیدی یاد می گیرم. هر وقت معنای این شعر را می فهمم معنای دیگری دارد.
با خسرو سینا ، زندگی بی قرار و ذهنم بود. وقتی به صدای او ، تجربیات ، غمها و شعرهایش گوش می دهم. بعد از صحبت با او احساس موفقیت و قدرت کردم. من می خواستم فیلم بسازم ، تدریس کنم ، تحقیق کنم و از خانه او بیرون بروم. من می خواستم حرکت کنم و کاری انجام دهم ، و این جادوی خسرو سینا بود.
با سخنان خود ، شما را پر از زندگی ، قدرت و حرکت کرد. او یکی از صادق ترین ، با احترام ترین ، صادق ترین و عمیق ترین افرادی بود که من تاکنون شناختم. او یکی از تأثیرگذارترین افرادی بود که ایران تاکنون دیده است. او دنیا را دیده بود ، کتاب می خواند ، چیزهای زیادی می دانست ، راه می رفت و بیرون می رفت ، فانوس حمل می کرد و جلوی او می ایستاد تا راه را نشان دهد. او یک رهبر بود ، و بسیاری او را دوست داشتند ، که به نظر می رسید یک عاشق است ، و او چیزهای زیادی را آموخت. آنها ملاقات و خوشحال بودند که چنین شخصی دوست ، معلم ، پدر ، دوست خانوادگی و دوست است.
وی با عزیمت خود به پایان نرسید و قول آغاز تازه ای در زندگی دانشجویان خود را داد و این استارتاپ دیدگاه دیگری نسبت به فرهنگ ایرانی خواهد داشت. او برای ادامه راه خسرو سینا در ذهن و قلب آنها بذر کاشت. شخصیت و عشق او ، سینما ، شعر ، موسیقی و بیش از همه مردم را حفظ کنید.
من کوچکترین فرزند او بودم و چیزهای زیادی از او آموختم. تا زمانی که زنده ام همیشه نام و نام او را به یاد می آورم.
وقتی من واقعاً خسته و ناامید و از درد رنج می برم ، بعد از همه چیزهایی که او به من آموخته و گفته است ، من قدرت خود را بازیابی می کنم و می بینم که او با چراغی در دست ایستاده است ، دور برای نشان دادن راه به من و من سعی می کنم این کار را انجام دهم. بذار برم. او فقط معلم من نبود ، فقط معلم من نبود ، کسی که به من زندگی ، دانش ، فیلم ، شعر و موسیقی را آموخت و به من آموخت که چگونه راه را از شعر به سینما و از سینما به شعر باز کنم. “من از داشتن معلمی مثل او خوشحالم و خوشحالم که تا آخر عمر با او درس می خواندم.”
انتهای پیام